یکی انگار توی سرم نه نه ننننننننه داد نمی زنه. یکی تو سرم داد نمی زنه. یکی تو سرم داره گریه می کنه
نمی دونم الان چرا این جوری ام
نمی دونم چرا الان ساعت ده و پنجاه و سه دقیقه ی جمعه ی نمی دونم چندم این جا نشستم و دارم برای شما چرت و پرت می گم و گناه حروم کردن وقت شما رو به گناه های دیگه م اضافه می کنم
نمی دونم چرا الان این جا نشستم و دارم دور از چشم هم خونه م می نویسم.
اون دوس نداره که من ناراحت باشم
من دوس ندارم اون بفهمه که من ناراحتم.
اون ناراحتی رو دوس نداره
اما من دوس دارم
من به ناراحتی عادت کردم
باهاش بزرگ شدم
ولی شاد بودن راحت تر از غمگین بودنه!
سلام.
خسته نباشی.
آپ خیلی خوبی بود. ممنون.
من توی وبلاگم یه کاره جدید کردم... به دیدنش می ارزه.
حتما بیا .
خوشحال می شم.
فعلا.
چه جالب! من یه آمارگیری کردم و دیدم که شما این هفت خط رو تو وبلاگ همه ی عالم کپی پیست کردی! چه خلاقانه!!!!!!!!!!
سلام...
صبر کن...
پایان شب سیه سپید است...
خوش باش و سلامت...
۲نیا ۲ روزه...
سلام
عید شما مبارک.
من سلانه سلانه والبته باکوچیک کردن چشام بعضی از نوشته هات وخوندم یاد یه جمله ایی از یه پینه دوز افتادم که می گفت
مومن که می میره وقتی میذارنش توی قبر خطاب میشه:
بخواب مثل خوابیدن عروس
دلت شاد
واقعا از کامنتت لذت بردم! اما حیف که نمی دونم تو کی هستی
چرا مرگ رو تحقیر کنیم؟!به نظر من,نابودی حشت مرگ یا هر چیز دیگه ای که زندگی رو زجرآور میکنه,پاداش مناسبی برای خوبیه!
موافقم.وقتی آدمی بتونه پاک باشه...
سلام دوست من:
ناراحتی٬ خوشحالی و هر حس دیگهای که در ما به وجود میاد٬ احساسیه که خودم به وجود میاریم٬ میتونیم همیشه شاد باشیم اگه بخوایم...
ضمنا اون شعر از اشعار مریم حیدرزاده بود که سامان خونده بود! یادم رفته بود زیرش بنویسیم که البته درستش کردم...
ممنون که به من سر زدی٬ بازم بیا...
موفق باشی...
مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com
ای ول به من که می تونم شعرهای مضحک و بی آبروی مریم حیدرزاده رو نخونده از بیست کیلومتری بشناسم!!!!!
هم خونه ای هایی که دوست ندارن بهترین دوستان من ناراحت باشن منم دوست ندارم چه حس مشترکی با هم خونه ای های شما دو تا دارم!!!!معصوم جونم ناراحت نباش
سلام...اولا که خدا نکنه شوهر من مرده باشه یا بمیره..حرف دهنتون رو بفهمین..شما واقعا مشکل روحی دارین..اگه تو وبتون این چرت و پرت ها رو می نویسین به خودتون ربط داره ولی حق ندارین تو نظر ها حرف بی ربط بزنین...
همچین گفته بودی بیا من و ببر خب من گفتم حتما ایشون روحی چیزی هستن!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا بی خیال. چقد شماها جوگیرین. آدم های از مرگ فراری؟
مثلا شما چی هستین که حرف زدن از مرگ پیشتون استغفار داره؟ پیامبرهای خدا هم می میرن چه برسه به من و شما.
مگه من اختلاف رو بوجود آوردم؟ خودش اومده به من گیر داده
سلام/ممنون/خوشحالمکهانتقادکردید وراهنمایی/یه چیز بگم عکستون خیلی بده.ادم دلش اشوب میشه..من کلی ناراحت شدم از ناراحتیم بدتروواخه هنوزم دلمیه جوریه/موفق باشید
سلااااااااااااام
چرا عروس مرده؟؟؟خدا نکنه!!!
من تازه با وبت آشنا شدم بخونم بر میگردم و خوشحال میشم بیای دیدنم و دوستای خوبی برا هم بشیم
بوووووووووووووس
خوشحالم که نه غالب و نه عکس بالای وبلاگتونو عوض کردین.. من نمی فهمم کسی که از اون عکس می ترسه و چندشش می شه چه اصراری داره بیاد اینجا... کسی مجبورش کرده؟!!!
نمی دونم چرا نمی تونیم همدیگه رو همونطور که هستیم بپذیریم... یکی که خلاف میلمونه می خوایم جوری تغییرش بدیم که باب میل ما بشه!!
خدا شاهده و می دونه که هیچکس نیستم ... ولی از ته دل کوچیکم براتون دعا می کنم... کاش بیش از این کاری از دستم برمیومد...
حق پشت و پناهتون...
آره من هم همینطور ..
من خیلی چیزها را دوست ندارم .... اون هم دوست نداره ..
هیچ وقت با هم رو راست نبودیم ...
به روز هستم ...
من اپ کردم
معصوم برای دانشگاه ازادم دعا کن انتخاب اول قبول بشم
مرگ حق..من نگفتم من یا شوهرم نمیمیریم که میگین پیامبر ها هم میمیرن..بله همه ی ما میمیریم..ولی هر کسی آرزوهایی داره که دلش میخواد اول به اون ها برسه..دوم برای آخرتش نیکی جمع کنه و...شما اگه خیلی نا امیدی و دلت میخواد بمیری به خودت ربط داره..من و حسین خیلی کار هاست که دلمون میخواد انجام بدیم بعد بریم...در ضمن هر کسی میگه بیا من رو ببر با ارواح نیست..در ضمن از لحن و طرز نوشتنتون معلوم که خیلی سنتون پائین و اداب نوشتن رو هنوز نمیدونین..دقیقا مثل این بچه دبیرستانی های الکی خوش مینویسین(البته ببخشیدا)چون من با این سنین خیلی برخورد دارم..بخاطر شغلم...در هرحال سعی کن هر نظری که میدی بجا باشه و باعث ناراحتی ی کسی نشه..من حتی به خود حسین هم اجازه نمیدم به خودش بد بگه یا از رفتن حرف بزنه چه برسه به دیگرون...پس لطفا بجای از مرگ حرف زدن برامون دعا کنین تا زندگی خوبی داشته باشیم و هر زمان که خدا حکم به رفتنمون داد با کوله باری از خوبی ها بریم..ممنون..
شما فکر می کنید آرزوهای آدم چیه؟آرزوهای خودم رو می گم تا خوب بدونین آرزوهای این دنیام با اون دنیام به هم ربط دارن..آرزوی من اینه که بتونم تو این دنیا آدم درستی باشم.. خلاف اسلام قدمی بر ندارم..و اگه بتونم این هارو انجام بدم اولا که آرزو های این دنیام براورده شدن و دوم واسه اون دنیام نیکی جمع کردم..تنها آرزوی من برای این دنیام که شاید کمی ربط به اون دنیام داشته باشه و شاید هم نه..داشتنه حسین در کنارم و خواستن سلامتی برای همه ی انسانهاست..که خدا خودش حتما می بخشه اگه که نباید این هارو آرزو کنم...و میدونم این دو چیز رو همه میخوان..ازدواج رو که خود اسلام گفته تکمیل کردن دین است..و سلامتی رو هم که همه ی ما خواستاریم..چون بدون وجود اون انسان نمیتونه به فکر درس کردن اعمالش باشه..فقط به دنبال این خواهد بود که چطوری خودش رو مداوا کنه...پس می بینین که من آرزوهای این دنیام رو برتر ندونستم...یه مسلمون واقعی آرزو های این دنیاش برای اون دنیاشه....
منم ناراحتی رو دوست دارم!..نمی دونم چرا!..شاید چون بی ریاست!....
ما و این هم خانه ای هایی که شاید گاهی حتی آنقدر ها هم هم خانه ای نباشن..
چقدر جمله چپوندم تو این یه جمله م........
می تونی بفهمی چی می گم . نه؟
...کاش هیچ وقت به دنیا نمی یومدم...
الان انگار همه حرفام گیر کرده تو گلوم ... شایدم خیلی وقته که گیر کردن...
این همه گناه و این همه نارضایتی...اینا هیچ کدوم کافی نیست برای اینکه به خدام بگم دوس نداشتم بیام؟!
سلام . برای اولین بار .
نه نیستم . و خوشحالم که نیستم .
با خدا قهر نبودم . دعوامون شده بود. تقصیر خودش بود !
اما حالا یواش یواش دارم اجازه می دم که بیاد اینجا .
حتی یه خوردش هم کافیه .
اون عکس فقط یه لحظه ی سرده !
درست مثل روزهای من که دارن می شن عصر یخبندان .
اما نه . هرگز ! مطمئن باش عروس مرده .
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام....
سلام عزیزم!!!
زیباو دوست داشتنی مثل همیشه...شاد باشــــــــی!!!
به روزم خوشحال میشم ببینمت.
با آرزوی بهترینهـا: بهـــــــــــــار
salam azizam rastesh inke man miyamo tooo kheyli az webloga nazare yeksani midam DALIL dare . age az esme shoma va az weblogetooon soooe estefade bekonan oonvaght chiiiikar mikonin ? khob maelooome mesle man majbooor misihin ta nazarhaye yeksani bedin injjooooorie ke mitooonam sabet konam ooon nazaro khodam darj kardam fek mikonam in behtar az in bashe ta in ke baeziya ba esmo neshooone man moteasefane be jaye nazar yek seri fohshayi ro az tarafe man benevisan dar halike nemitooonam sabet konam ooon nazar az tarafe man booode betorike barha va barha hamin etefagham oftade va man kheyli az mokhatebin va dooostane weblog nevisamo haminjooori az dast dadam * omidvaram motevaje shode bashi azizam shayadam dar ayande ba in tajrobeye talkh roooberooo beshi *hamishe SHAD bash *fadat*bye
معصوم برو ببین صدای پای اب چه کولاکی کرده تو وبلاگ مرغ عشقا
هر موقع تونستی یه زنگم به من بزن
نمیدونم کیو میخوام رها کنم کیه قراره به اون نفرین دچار بشه راستی میدونی چه ادمایی بعد از مردن به اون نفرین دچار میشن؟ولی الان دارم فکر میکنم که اونو برای کی نوشتم؟یا چی؟شاید خودم....
وبلاگت خیلی ترسناکه!
چرا اینقدر سیاهی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من میخوام شب وروز اشک بریزم
بریم طلب عفو؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
خوبی
ممنون که سر زدی
بازم سر بزن خوشحال میشم
بای بای
راستی من لینک کردم
سلام...
اول اینکه متشکرم از عضویت شما...
دوم در باره جشنواره غزل پست مدرن باید بگویم موضوع آزاد است البته متمایل به عاشقانه اگر شما میخواهید ۵ غزل با هر موضوعی که خواستید برای ما بفرستید تا داوری شود...
متشکرم...
با سلام
ممنون که بهم سر زدی.
ولی نمی دونم چرا فکر می کنی حال من زیادی خوبه.
به نظر خوذم که اصلا هم این طور نیست.
راستی چرا اسم وبت را گذاشتی عروس مرده؟
ضمنا وبت یک خورده ترسناکه!!!
فعلا...
هی تو..به من تجاوز کن..
سلام عزیزم.خوبی؟امیدوارم حالت خوب باشه و موفق باشی.خوش بگذره.خداحافظ