من اسیر شدم. اسیر تکرار روزهام. اسیر خودم.

اسیر این لحظه ها که دارن می گذرن و من نتونستم که بهشون برسم

من یه عروسک پلاستیکی داغونم. که از غذا درست کردن بدش می یاد.  از تنهاییش بدش می یاد. یه عروسک پلاستیکی داغون که خودش هم می دونه باید بندازنش دور . چرا که اون توی سطل آشغال سر کوچه شون خیلی راحته

یه عروسک پلاستیکی داغون که صاحبش و دوس داره. که صاحبش هم اون و دوس داره

من دارم توی توهمات تاریک خودم آب می شم. دارم توی آتیش خودم آب می شم.

یه عروسک پلاستیکی داغون که با خودکار خط خطیش کردن و یه کسی چشماشو از کاسه در آورده

بعد یه تور سفید انداختن روی سرش و از اون به بعد بهش گفتن عروس

حالا دیگه گذشته. دیگه عروسی در کار نیست. حتی تور سفیدی. حالا دیگه من یه آدمم . یه آدم معمولی مثل بقیه. دارم همون جوری زندگی می کنم که زن های چهل ساله زنده ن

می دونم که یه روز قیچی رو می گیرم دستم و همه ی چیزهای سیاهی که رو سرم دراومدن رو از بیخ می برم. تا شاید خودمو تحقیر کنم

تا شاید دلم خنک شه. شاید این آتیش تنهایی خاموش بشه. شاید من یه کس دیگه ای بشم

من در همین لحظه همین جا می خوام اعلام کنم که من از امشب می خوام تصمیم بگیرم که خدای خودم رو پیدا کنم.

می خوام برای لحظه ی مرگم تلاش کنم و آرزو کنم...آرزو کنم ... آرزو کنم................

اما خدای من اراده ای که گم کرده بودم رو به من برمی گردونه؟؟؟

...

نظرات 9 + ارسال نظر
پینه دوز چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:43 ب.ظ

سلام واحترام
نماز وروزه هات قبول باشه.

بنظرم کار قشنگی می کنی می خوای قبل ازاینکه بمیراننت
بمیری (موتو قبل عن تموتو)اونوقت از خیلی زنده ها زنده تری.

موفق باشی

فقط می خوام. اما این که می تونم یا نه ...

Tini Talker پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:10 ق.ظ

اراده!.... به نظرم سخت ترین قسمتش همین جاس...


تایماز جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:05 ق.ظ http://orfales.blogsky.com

منم با بند آخر و نظر تینی موافقم. همه ما دچار یه تنبلی ادواری و کهن هستیم. یه تنبلی ادواری با دوره بازگشت ۲۴ ساعته!!!!
میدونم که میدونی که نصیحت کردن خیلی آسونه! اما این خون آخوندی که توی رگهای ما جریان داره و همه عمر داریم باهاش زندگی میکنیم و واسه همه نسخه میپیچیم بهم میگه که بهت بگم قبل از اینکه سعی کنی برای لحظه مرگت تلاش کنی سعی کن اول بفهمی چرا اینجایی و اگه ایده ای برای خلقت بوده تو کجای این ایده هستی!!
البته موضوعی که خودت انتخاب کردی هم تز خوبیه! راجع به هر کدوم که دوس داری تلاش کن و اگه نتیجه ای گرفتی به منم بگو. چون من راجع به هیچکدومش هیچی نمی دونم و راستش اینقدر هم تنبل هستم که حال پرداختن بهشو نداشته باشم. چقدر کنسرو خوبه و من چقدر تن ماهی رو دوس دارم!!!!!!!!

بی نشون شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ق.ظ http://binesho0on.blogsky.com

حتما موفق میشی!

بی نشون دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ق.ظ http://binesho0on.blogsky.com

پس بیا پست آخریمو بخون حالیشو ببر....:((

سینوهه سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:24 ق.ظ http://http:/atusinohe.blogsky.com

سلام دوست عزیز
به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم.ناراحت شدم که چی باعث شده که این طور ناامید بشین....
اینو بدونین همون خدایی که حتما اون اراده رو برمیگردونه، به شدت از این آرزوها ناراحت میشه .(آخه یه جور کفرانه نعمته)
البته برگشته ارادتون منوط به تغییراتیکه خودتون باید بوجود بیارین.
براتون آرزوی موفقیت میکنم حتی اگه این دفعه تمشک طلایی بهم اهدابشه !
ایام به کام

علیک سلام دوست عزیز
بله درست حدس زدید. این دفعه برنده ی جایزه مخصوص یعنی همون تمشک طلایی این قسمت کسی نیست جز خود شما!
اونم فقط به خاطر این که پیدا کردن خدا و آرزو کردن پاکی هیچ وقت اسمش کفران نعمت نبوده و نیست. البته شابد مشکل شما اینه که نمی دونید تلاش کردن برای لحظه ی مرگ یعنی چی.
ولی خب. امیدوارم یه روز متوجه بشید و این تمشک طلایی رو به من برگردونید.

بی نشون سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:33 ب.ظ http://binesho0on.blogsky.com

نه من که کاملن موافقم خانم معلم...

ماهی خانوم چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلام عروس گلم
چطوری خانومی.گلم منم با نظر دوست بسیااااار عزیزم پینه دوز موافقم.حالا فکر می کنم اگه قالب وبلاگتو عوض کنی٬ رنگ پرده های خونه تو عوض کنی٬ حال و هواتم عوض میشه.
به فکر مرگ باش اما با مرگ زندگی نکن عزیزم.
منتظر شادیت هستم بیصبرانه!
فدات.

سینوهه چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام گله
من گفتم پیداکردن خدا وجستجوی پاکی گناهه !! !!! !؟؟؟؟؟؟
چرا حرف تودهنم میذاری بگو میخواهم تمشکمو که رودستم باد کرده غالب کنم.!!
من گفتم آرزوی مرگ .اگه آرزوی مرگ براتون رهایی وپاکی، خب لابد خیلی خرابی.پس به پست خراب شو ، خراب خراب من رجوع کن.من از روزی مردم که آدم آورد دراین دیر خراب آبادم.میدونی این دنیا حجمش برا م ... بیخیال!
التماس دعا
ایام به کام

آرزوی مرگ واقعی یعنی پیدا کردن خدا و جستجوی پاکی.
اگه آرزوی مرگ برای شما یعنی آرزوی جهنم خود دانید! می تونید آرزو نکنید!!!
در ضمن من گله نیستم. من عروس مرده م. همین.
التماس دعا هم خوش ندارم بشنفم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد